تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 4:28 | نویسنده : k.b

 

 

پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، باتعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :
پدر عزیزم،
با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست دخترجدیدم فرار کنم، چون می خواستم جلوی یک رویارویی با مادر و تو رو بگیرم.من احساسات واقعی رو با نازنین پیدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما میدونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش ،لباسهای تنگ موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره. اما فقط احساسات نیست، پدر. اون ...

حامله است. نازنین به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک تریلی توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون. ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه. نازنین چشمان من رو به روی حقیقت بازکرد که ماریجوانا واقعاً به کسی صدمه نمی زنه. ما اون رو برای خودمون میکاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن، برای تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خوایم. در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه، و نازنین بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره. نگران نباش پدر، من 21 سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز،مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های زیادت روببینی.
با عشق، پسرت،
.
.
.
.
.

.
.
.
پاورقی:
پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من بالا هستم تو خونه علی.فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به نمرات درسیم که روی میزمه. دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن!


تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 4:22 | نویسنده : k.b

آخه این چه دنیاییه؟؟

 یارو گیتار الکتریک تو اتاقم دیده میگه تو هم شیطان پرست شدی!!

 

 

 

 

آخه این چه دنیاییه؟؟؟

طرف سوار اسب شده، عکسشو گذاشته فیس بوک، میگه اون بالاییه منم!!

 

 

 

آخه این چه دنیاییه؟؟؟

تبلیغ پارک آبی نشون میدن یارو با شلوار لی و پیراهن مردونه سر میخوره رو سرسره های پارک آبی!!

 

 

 

آخه این چه دنیاییه؟؟؟

 رفتم سوپر مارکت میگم آقا کرم کارامل دارین؟ میگه کرم فقط ساویز داریم!!

 

 

 

 

آخه این چه دنیاییه؟؟؟

میری از خودپرداز پول بگیری، رمزتو میزنی پول بر میداری، بار دوم کارتو میذاری، رمز رو اشتباه میزنی، یکی از پشت میگه: آقا رمزتو اشتباه زدیها!!

 

 

 

آخه این چه دنیاییه؟؟؟

بابام نشسته یه میزگرد به زبون آلمانی میبینه، میگم مگه میفهمی چی میگن؟ میگه قیافه هاشونو که میبینم

میفهمم در مورد چی حرف میزنن!!

 

 

 

آخه این چه دنیاییه؟؟؟

سربازه اومده مقابل دبیرستان دخترونه کشیک بده مزاحمت ایجاد نشه، خودش چشمک میزنه به ملت!

 

 

 

آخه این چه دنیاییه؟؟؟

 پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی؟ میگم نه! میگه

آخه قبلاً شماره موبایلت بود، الان هرچی میزنم کانکت نمیشم!!

 

 

 

آخه این چه دنیاییه؟؟؟·

  رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود. فروشنده گفت: یه دوبار بپوشی جا باز می‌کنه!

دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود. فروشنده گفت: چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه!!

 

 

 

آخه این چه دنیاییه؟؟؟

  یه تی شرت خریدم کلی مارک نایک روشه بعد رو یقه‌ش نوشته تولیدی برادران عباس‌پور!!

 

 

 

 


تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 4:20 | نویسنده : k.b

یه بنده خدایی تعریف می کرد از طرف مدرسه به پسر داییم گفتن برو درباره

"عمه ی عطار" تحقیق بنویس، کل فامیل رو بسیج کرده که درباره "عمه ی عطار"
مطلب جمع کنن، آخرشم به هیچ جا نرسیدیم! اصلا هیچ منبعی درباره خانواده
پدری عطار پیدا نمی‌شد. زن داییم رفته مدرسه داد و بیداد که این چه
تحقیقیه به بچه مردم میدین؟!! عمه ی عطار به چه درد بچه می‌خوره آخه!؟
.

.

.

.

.

.

.

 مدیر مدرسه هم گفته خانم موضوع تحقیق اصلا "عمه ی عطار" نبوده "ائمه ی
اطهار" بوده !!!!!!



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 4:18 | نویسنده : k.b

اجتماع گرگ ميخواهد
من و تو گرگ شدني نيستيم
بيا منزوي شويم
شهر همان جنگل است
من و تو خورده ميشويم!
اينجا آشنا راحت حمله ميکند
از نزديکان دوري کن
بگذار افسرده صدايت زنند
آنها هم روزي خورده ميشوند



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 4:16 | نویسنده : k.b

 

 

 

وقتــــــي "يــــــک" مــــــــرد مـــيتــــــونه خـــوشـــحـــالـــت کـــنه
..
چـــــه احتـــيـــاجـــي بـــه "دوميــــــــش" هـــســـــت
 ..!



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 4:15 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 4:13 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 4:12 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 4:11 | نویسنده : k.b

 

 



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 4:10 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 4:7 | نویسنده : k.b

 

پا در رکابش میگذارم و بر زین مینشینم

چه تند خو است

افسارش را با کمال دقت در دست میگیرم

حال من سوارم اسب سفید آرزو ها را

پس میروم

میروم تا در افق دور دست گم شوم

تا بیابم معشوقم را ..!!



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 3:53 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 3:52 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 3:50 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 3:44 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 3:41 | نویسنده : k.b

بیچاره مترسک…

سرتاسر سال از مزرعه مواظبت کرد

در آغاز فصل سرد ... تنش هیزم آتش کشاورز شد

پاداش وفاداری جز این نیست….

 



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 3:39 | نویسنده : k.b

 

 

چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدندکه :(( ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر)).
رفتم خواستگاری، دختر پرسید: مدرک تحصیلی ات چیست؟ گفتم: دیپلم تمام! گفت: بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه.
رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشم، رفتم خواستگاری. پدر دختر پرسید: خدمت رفته ای؟ گفتم : نه هنوز. گفت: مرد نشد نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی. رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم. رفتم خواستگاری. مادر دختر پرسید: شغلت چیست؟ گفتم فعلا کار گیر نیاوردم. گفت: بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار.
رفتم کار پیدا کنم گفتند: سابقه کار می خواهیم. رفتم سابقه کار جور کنم. گفتند: باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم. دوباره رفتم کار کنم، گفتند باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم کار کنم گفتند سابقه کار ، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی. گفتند: برو جایی که سابقه کار نخواهد. رفتم جایی که نخواستند. گفتند باید متاهل باشی!. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم جایی که سابقه کار نخواستند ولی گفتند باید متاهل باشی. گفتند باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی. رفتم گفتم: باید کار داشته باشم تا متاهل شوم. گفتند: باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم.
برگشتم رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!!!



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 2:53 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 2:51 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 2:43 | نویسنده : k.b

سنگ ها یکی از کم ارزش ترین اشیایی هستند که در طبیعت می توان پیدا کرد و ما به راحتی از کنار آن ها عبور می کنیم و گاهی لگدی هم به آن ها می زنیم اما برخی از همین سنگ های بی ارزش گاهی از عجایب روی زمین به شمار می روند. 

"Pyura chilensis" نوعی سنگ عجیب است که در سواحل شیلی به طور فراوان وجود دارد. این سنگ ها در ظاهر بسیار بد چهره و شاید بی ارزش باشند اما اگر از وسط باز شوند تازه زیبایی و اسرار پنهانشان را نشان خواهند داد.



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 2:42 | نویسنده : k.b

نقاشی سه بعدی با مداد



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 2:40 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 2:38 | نویسنده : k.b

متهم از سوی شکات شناسایی شده و خود نیز به به بیش از 7 فقره سرقت منزل و طلاجات شهروندان اعتراف کرده است.



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 2:35 | نویسنده : k.b

عکس/ متفاوت ترین اسبی که تا بحال دیده اید



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 2:34 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 2:33 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 2:32 | نویسنده : k.b



تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 2:30 | نویسنده : k.b

خانم او.شیا در نتیجه عملی که برای درمان نوع نادری از سرطان استخوان انجام داد، پایش دچار انعطاف پذیری بسیار عجیبی شده است. زمانی که برای این خانم تشخیص بیماری سارکوم اوینگ را دادند، در سال 2011 تحت عملی قرار گرفت که در طی آن لگن سمت راست او را قطع کردند بدون آنکه جایگزینی داشته باشد.

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, | 21:59 | نویسنده : k.b

خبر:"فقط دودرصد از جمعیت کشور هرگز ازدواج نمی کنند."

اگر قرارباشد دودرصد از شرکت کنندگان در قرعه کشی یک بانک، برنده جایزه شوند، من جزو آن دودرصد نخواهم بود.

اگر قرارباشد دودرصد از شرکت کنندگان در کنکور دانشگاه، قبول شوند، من جزو آن دودرصد نخواهم بود.

اگر قرار باشد دودرصد از شرکت کنندگان در یک آزمون استخدامی، پذیرفته شوند، من جزو آن دودرصد نخواهم بود...

بخشکی شانس! پس چرا اگر فقط دودرصد از جمعیت کشور، هرگز ازدواج نمی کنند، من باید جزو همان دودرصد باشم؟!



تاريخ : چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:, | 21:57 | نویسنده : k.b

خبر:" فرزندان زنان کمر باریک، باهوشتر از فرزندان زنان چاق خواهند شد."

نظر: یعنی ارتباط بین کمر و هوش چه می تواند باشد این موقع شبی؟!

الف. مردان باهوش، از زنان کمر باریک، خوششان می آید و با آنها ازدواج می کنند. بنابراین در واقع، هوش بچه به هوش پدرشان می رود و هیچ ارتباطی به کمر مادرشان ندارد.

ب. اگر ارتباطی میان مرغوبیت بیشتر نوزاد با کمر وجود داشته باشد، این امکان هم وجوددارد که کمر فوق الذکر، متعلق به پدر باشد، نه مادر.

ج. مانند ارتباط استکان کمر باریک و چای مرغوب.

د. مانند ارتباط آنی و فرزندش.

شعر مرتبط:

کمر باریک من! بیا به نزدیک من!

تا در تولید یک بچه باهوش بشوی شریک من!



صفحه قبل 1 ... 24 25 26 27 28 ... 42 صفحه بعد

چاقو